و این نیز بگذرد

سلام

نمیدونم چند روزه چرا این دوتا ساعت همش می خوابن و باز به حیای خودشون شروع میکنن به تیک تاک کردن

دیروز خواهرم اومد و با نگرانی گفت خواهر جون خواهر جون این ساعتو من امروز نیگاه میکردم خوب گفتم خوب بعدش گفت عقربه بزرگه روی ساعته دوازده بود اونوقت عقربه کوچیکه بین ده و یازده بود گفتم خوب مگه چیه گفت نه گوش نکردی چی شد رفت و بدو بدو ساعته رو میزی و آورد و گفت ببین این جوری بودااا حالا هول کرده بود و از اونورم غش کرده بود از خنده نشونم داد واییییییییییییی فک کن

نه یه لحظه فک کن

 

 

تا بعد

 

نظرات 3 + ارسال نظر
کامران یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 08:07 ق.ظ http://arsin.blogsky.com

سلام
خوبی؟
قشنگ مینویسی
راستی نگفتی از کجایی کد.م کشور؟
موفق باشی

فکر نکن از خاطرم تو رفتی
هنوزم تو یاد من نشستی
رفتی اما خاطراتت اینجاست
تویی که قلب منو شکستی
لحظه های خوب با تو بودن
همیشه تو خاطرم می مونه
اون همه صداقت و یکرنگی
اون همه حرفای عاشقونه

رفتی اما خاطراتت اینجاست
مونده از تو واسه من یه دنیاست
یاد چشمای تو مونده پیش
من و این قلب همیشه تنها
آ…
کاش نمی رفتی و این قلب تنهام
توی این زندون غم نمی موند
منی که فقط تورو می خواستم
رفتنت آرزوهامو سوزوند

اگه دوری تو از نگاهم
فکر نکن شدی فراموش
شمع یاد تو عزیزم
تو دلم نمیشه خاموش

اگه دوری تو از نگاهم
فکر نکن شدی فراموش
شمع یاد تو عزیزم
تو دلم نمیشه خاموش
نمیشه خاموش
نمیشه خاموش
نمیشه خاموش

*** یا حــــــــــــــــــــــق ***

علی دوشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:48 ق.ظ http://www.zeydebneali.blogsky.com/

سلام...
من که نگرفتم چی شد.
موفق باشی.
یا علی

صدف{آبجی بزرگت} سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 05:53 ب.ظ

ببین منم نگرفتم چی شد..............اون روز پشته تلفن گفت ..ااااااااااا. ولی من نگرفتم...برم رویه ساعته خودمون امتحان کنم ببینم چی میشه اینطوری......راستی بلیط گرفتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد